: منوي اصلي :
صفحه اصلي وضعيت من در ياهو پست الكترونيك پارسي بلاگ درباره من
: درباره خودم :
گل یاسکاش میشد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد کاش میشد در میان لحظه ها لحظه ی دیدار را نزدیک کرد
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
وبلاگ گروهی فصل انتظارنمازخانه بوستان بهارهیک لحظه با یک طلبه!شکوفه نرگسدنیای جوانیامٌلآقاشیرشلمچهانعکاسخط سومپاک دیدهآدمک هاآخوندها از مریخ نیامده اند!!!mannaساحل نشین اشکعشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین. : آدم و حوا : .پری برای پریدنAsk quranپایگاه اطلاع رسانی محمد رضا آقابیگیهرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)سرزمین ...قافله شهداءآرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلامدوزخیان زمینپیامبر اعظم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) - The Holy Propht -p.b.u.hافق بیکران روح منصادقانه با خواهرمعــــشقـــــولـــــکگلهای د نیاعاشق دلباختهامیدزهراشب مهتابیشیعه مذهب برتر Shia is super relegionمعصومینآبدارچینقطه ای برای فردابازمانده تنهای تنهابرای ریحانه for Reyhanehنیلوفرآبیعلوم قرآنی Quranic Sciencesوبلاگ های قرآنی Quranic Weblogsحزب اللهی مدرنیتهوَهَـــــباموزش . ترفند . مقاله . نرم افزارپروازگنبد افلاکحریم یاسکجایند مردان بی ادعا؟شفاعتراهیان نوروبلاگ شخصی محمد جواد ایزدپناهگاه به گاهدر گوشی با خداسئوالهای منتظر جوابتمام آرزویم این است که خاک کوی تو باشمیاس کبودیک قدم تا پشت خاکریزبهارستانساغر هستیکوچکترین وبلاگ نویس دنیابازی بزرگاننسل برترکسی که مثل هیچکس نیستکوثر 110معبرروزگاری نودلهای شکستهکوثرتنها ترین تنهاامام حسن علیه السلام *سیب خوشبوبچه دانشجو !یه بچه مثبت فرارییه سر حتما اینجا بزنمبینبا ما بدون مرز باشکلبه ی پریشانوبلاگ خونه دانشجویی تاکستانعشققاصدکپری قصه زندگی منلوح دلمنتظران را به لب امد نفسگرافیک امروز+فردا√ : لوگوي دوستان من : : آرشيو يادداشت ها : جهاد با نفساشعارشاید یه درد دل بود ..متفرقهخاطره سفرم به ایران ..خاطرهبقیه الله اعظم : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید شاید یه خاطر بود .... شنبه 86 دی 15 ساعت 4:8 عصر بسم رب المهدی …*عجل الله تعالی فرجه الشریف* . . . سلام اقای من ..... خوبید ؟؟!! امیدوارم که خوب باشید واز ما راضی ..... امیدوارم که برای ما گریه نکرده باشید.... اقا جون میدونید خیلی وقت که با شما حرف نزدم ...خیلی دلم تنگ شده بود برای قلم به دست گرفتن وبرای شما نوشتن ..... خیلی دلم تنگ شده بود که بیاد شما واز دوری شما اشک بریزم ..... اقا جون ... محرم دیگه نزدیک ..... یادتون یک سال پیش فکر کنم یادتون باشه ... یادتون که محرم پارسال چقدر با هم درد دل کردیم یادتون از شما چی میخواستم ... میخواستم محرم پیش بی بی حضرت معصومه ((سلام الله علیها) ) باشم ..... ولی میدونید پول کافیه ی نداشتم که بیام ایران . یادتون خودتون گفتید هر وقت حاجتی داشتی بعد از هر نماز دعا کمیل بخونم وبا اشک دعا را زمزمه کن تا یک هفته . یادتون ..... اقا جون ..... همه گفته های را که به من گفتید کردم واز ته دل دعا کردم ....گریه کردم .... اقا جون ... هنوز یه هفته تموم نشده بود یکی اومد ودر خونه ی ما را زد گفت: این پول را بگیرید. یادتون.... اقاجون ....یادتون همه به من قول داده بودن اگر پول جور بشه میزارن محرم بیام .... ولی نگاهاشون عوض شده بود .... با هم اروم حرف میزدن تا من نشنوم ... اقا جون ... ولی وقتی فهمیدم چه خبر شده ... اومدم پیش شما ازتون تشکر کردم که اخر ارزوی من براورده شد ... نمیدونی اقا جون چه احساس زیبایی بود انگار توی این دنیا نبودم ولی این احساس خیلی طول نکشید همه چیز عوض شده بود دنیا دیگه برام تاریک شده بود همه چیز برای من بی معنی شده بود وقتی شنیدم محرم ایران نمیری خیلی سخت بود خیلی خیلی حیلی با خودم گفتم : یعنی این سال هم اقا من دعوت نکرده ... انقدر بدشدم که من قبول نداره ... ولی امسال میدونید چیه ؟!!! گفتم اگه به بی بی حضرت زینب ((سلام الله علیها)) بگم اقا حرف خواهرشون را رد نمیکنند همین چند هفته پیش که در راه بودم به سوی حرم نورانی بی بی توی راه از بی بی خواستم دیگه امسال محرم اقا من دعوت کن میدونم بهتر سال پیش نشدم شاید هم دلشون را شکستم . ولی اقا جون .... امسال محرم اقا امام حسین ((علیه السلام ))من دعوت کردن نمیدونی اقا جون چقدر خوشحالم شاید بیشتر از 4سال شده باشه که من توی خونشون دعوت نکردن دلم خیلی تنگ شده برای محرم برای گریه کردن و....... اقا جون به بی بی بگید ممنونشون هستم خیلی خیلی وسعی میکنم همون دختری باشم که خودشون میخوان اقا جون التماس دعا من یادتون نره خیلی دوستون داااااارم خداحافظ اقاجون پ.م ((سلام به همه دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشد وهیچ نگرانی نداشته باشید ومن را از دعای خیرتون محروم نکرده باشید دوستان ان شاء الله چهار شنبه راهی میشم به سوی قم المقدسه پیش بی بی حضرت معصومه ((علیه السلام )) ان شاء الله همه دوستان را اونجا دعا میکنم وبه جای همه دوستان دورکعت نماز پیش بی بی ومسجد جمکران میخونم وامیدوارم که دعای من را خدا استجابت کنند ان شاء الله تا 12محرم اونجا هستم )) پ.م((خدا جون ....این چند روز ی که اونجا هستم خواهش میکنم زود نگذره یه جورایی زمان دیر حرکت کن )) خداحافظ همگی دوستان ..... یافاظمه اشفعی لی فی الجنه یا علی مظلوم نوشته شده توسط : گل یاس نظرات ديگران [ نظر] : لیست کامل یاداشت های این وبلاگ : لبخند همچنان ادامه داردکجاست؟؟؟دلم گرفتاعتراف[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها : جهاد با نفساشعارشاید یه درد دل بود ..متفرقهخاطره سفرم به ایران ..خاطرهبقیه الله اعظم : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
جهاد با نفساشعارشاید یه درد دل بود ..متفرقهخاطره سفرم به ایران ..خاطرهبقیه الله اعظم
: نوای وبلاگ :
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
شاید یه خاطر بود ....
بسم رب المهدی …*عجل الله تعالی فرجه الشریف* . . .
سلام اقای من .....
خوبید ؟؟!!
امیدوارم که خوب باشید واز ما راضی .....
امیدوارم که برای ما گریه نکرده باشید....
اقا جون
میدونید خیلی وقت که با شما حرف نزدم ...خیلی دلم تنگ شده بود برای قلم به دست گرفتن وبرای شما نوشتن .....
خیلی دلم تنگ شده بود که بیاد شما واز دوری شما اشک بریزم .....
اقا جون ...
محرم دیگه نزدیک .....
یادتون یک سال پیش فکر کنم یادتون باشه ...
یادتون که محرم پارسال چقدر با هم درد دل کردیم
یادتون از شما چی میخواستم ...
میخواستم محرم پیش بی بی حضرت معصومه ((سلام الله علیها) ) باشم .....
ولی میدونید پول کافیه ی نداشتم که بیام ایران .
یادتون خودتون گفتید هر وقت حاجتی داشتی بعد از هر نماز دعا کمیل بخونم وبا اشک دعا را زمزمه کن تا یک هفته .
یادتون .....
اقا جون .....
همه گفته های را که به من گفتید کردم واز ته دل دعا کردم ....گریه کردم ....
هنوز یه هفته تموم نشده بود یکی اومد ودر خونه ی ما را زد
گفت: این پول را بگیرید.
یادتون....
اقاجون ....یادتون همه به من قول داده بودن اگر پول جور بشه میزارن محرم بیام ....
ولی نگاهاشون عوض شده بود .... با هم اروم حرف میزدن تا من نشنوم ...
اقا جون ... ولی وقتی فهمیدم چه خبر شده ... اومدم پیش شما ازتون تشکر کردم که اخر ارزوی من براورده شد ...
نمیدونی اقا جون چه احساس زیبایی بود انگار توی این دنیا نبودم
ولی این احساس خیلی طول نکشید همه چیز عوض شده بود دنیا دیگه برام تاریک شده بود همه چیز برای من بی معنی شده بود
وقتی شنیدم
محرم ایران نمیری
خیلی سخت بود خیلی خیلی حیلی
با خودم گفتم :
یعنی این سال هم اقا من دعوت نکرده ...
انقدر بدشدم که من قبول نداره ...
ولی امسال میدونید چیه ؟!!!
گفتم اگه به بی بی حضرت زینب ((سلام الله علیها)) بگم اقا حرف خواهرشون را رد نمیکنند
همین چند هفته پیش که در راه بودم به سوی حرم نورانی بی بی توی راه از بی بی خواستم دیگه امسال محرم اقا من دعوت کن
میدونم بهتر سال پیش نشدم شاید هم دلشون را شکستم .
ولی اقا جون ....
امسال محرم اقا امام حسین ((علیه السلام ))من دعوت کردن نمیدونی اقا جون چقدر خوشحالم شاید بیشتر از 4سال شده باشه که من توی خونشون دعوت نکردن دلم خیلی تنگ شده برای محرم برای گریه کردن و.......
به بی بی بگید ممنونشون هستم خیلی خیلی
وسعی میکنم همون دختری باشم که خودشون میخوان
التماس دعا
من یادتون نره
خیلی دوستون داااااارم
خداحافظ اقاجون
پ.م ((سلام به همه دوستان امیدوارم که حالتون خوب باشد وهیچ نگرانی نداشته باشید ومن را از دعای خیرتون محروم نکرده باشید
دوستان ان شاء الله چهار شنبه راهی میشم به سوی قم المقدسه پیش بی بی حضرت معصومه ((علیه السلام ))
ان شاء الله همه دوستان را اونجا دعا میکنم وبه جای همه دوستان دورکعت نماز پیش بی بی ومسجد جمکران میخونم
وامیدوارم که دعای من را خدا استجابت کنند
ان شاء الله تا 12محرم اونجا هستم ))
پ.م((خدا جون ....این چند روز ی که اونجا هستم خواهش میکنم زود نگذره یه جورایی زمان دیر حرکت کن ))
خداحافظ همگی دوستان .....
یافاظمه اشفعی لی فی الجنه
یا علی مظلوم
نوشته شده توسط : گل یاس
نظرات ديگران [ نظر]
لبخند همچنان ادامه داردکجاست؟؟؟دلم گرفتاعتراف[عناوین آرشیوشده]