• وبلاگ : خداي كه به ما لبخند ميزند
  • يادداشت : خاطره سفرم به ....2
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام صبح به خير عزيز صيمي

    محبت كردي به كلبه ي تنهايي من سر زدي

    ودر اين عصر بي همنفسي يا دمان كردي

    عزيزم مثلي را شنيده اي كه مادر نمي تواند

    از ميان فرزندانش يكي را بيشتر از بقيه دوست بدارد

    من اكثر غزليات ورباعي ها ودوبيتي هام را مثل جانم دوست دارم

    وحقيقتا نمي توانم يك شعر خاص را نام ببرم