سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب کاری از مرتضی عباس

شاید یه خاطر بود برای یه دل شکسته

سه شنبه 86 بهمن 9 ساعت 4:23 عصر

بسم رب المهدی

سلام علیکم ....

ان شاء الله در صحت کامل باشید ...

نمیدونم میدونید که در ایام محرم ایران بود ولی فکر کنم اکثرت خبر دارند...

تا 14محرم قم بودم جای که توش متولد شدم تا 15سالگی اونجا بودم از هوا....خاک ...اب .....و.....استفاده کردم ....

نمی خواستم هیچ خاطری را بگم از سفری که داشتم وچی برام گذشت چند بار هم نوشتم ولی پاکش کردم ....

ولی .....

دلم نیومد این خاطر را نگم ....

قبل از اینکه خاطر را بگم فقط میخواستم یه حرفی را به بی بی حضرت معصومه (سلام علیها ) بگم :

بی بی جونم ...

کجا بودی ...وقتی که من اومدم دم خونت امضا میکنید بعد خودتون میرید اخه این رسمش

بی بی جونم ...

چرا دیگه خونتون اون حال هوا را نداشت نکن از اونجا رفتید !!!!!!اره بی بی ؟؟؟؟!!!!

اخه بی بی دیگه خونتون اون حال هوا را نداشت ...دیگه دلم هم نمی خواست برم  کنار ضریحتون ضریح مطهرتون بغل بگیرم  ودرد دل بکنم

بی بی یادتون چقدر داشتم خودم میکشتم که بیام کنارتون ...هر وقت اسمتون را میشنیدم یاد حرمتون میفتادم  وتوی چشام اشک جمع میشد بی اختیار جاری میشدن

ولی ....

بی بی دیگه دوست ندارم بیام .........نمی دونم چرا !!!؟؟؟

 

دوستان ببخشید خاطره بمونه برای یه روز دیگه

التماس دعا .....

دیگه میرم ....میمیرم ...بهونه نمیگیرم ....

اگه بمونم اینجا حق دل رو از کی بگیرم ....

می خوام زیر خاک بخوابم شاید ارامش بگیرم .....

 


نوشته شده توسط : گل یاس

نظرات ديگران [ نظر]


: لیست کامل یاداشت های این وبلاگ :